باز خوانی یک مصاحبه با جمشید انصاری

باز خوانی یک مصاحبه با آقای ” جمشید انصاری ” به بهانه استاندار شدن زنجان

خوش به حال مردم زنجان که چنین استانداری نسیب شان شده است.

اینکه خوشحالی خود را از استاندار شدن جناب آقای ” جمشید انصاری ” پنهان کنم ، کاری بس بیهوده مرتکب خواهم شد. از استاندار شدن ایشان خوشحالم چون می دانم نسل من را درک می کند ، می دانم که می داند: وبلاگ چیست؟ ، می دانم که می داند: ارزش و بها دادن به سوالات نسلی که مملو از سوالات بی پاسخ هستند یعنی چه! … و خلاصه می دانم که لااقل با نماینده ای از قدرت در این مملکت حرف زدم که برای من و حرف هایم وقت گذاشت و جوابشان را داد. استاندار شدنت را از ته دل تبریک می گویم و امیدوارم چنین بادا شایسته سالاری و بر مسند قدرت نشستن خوبان! … یاشا

مصاحبه ای که در ادامه خواهید خواند در ۱۴ شهریور ۱۳۹۰ ، به خاطر شرایط پیش آمده در خصوص رد طرح دو فوریتی نجات دریاچه اورمیه توسط مجلس وقت ، با آقای انصاری صورت گرفت که هنوز هم با گذشت ۲ سال ارزش باز نشر و خواندن نقطه نظرات ایشان را دارد.

مصاحبه اختصاصی با جمشید انصاری نماینده مجلس پیرامون مسائل آذربایجان و دریاچه اورمیه 

مدیریت نادرست باعث شده:  سر دریاچه بی کلاه بماند 

ماجرای امضا نکردن و رای ندادن برخی از نمایندگان آذربایجانی مجلس ایران به طرح دو فوریتی انتقال آب به دریاچه اورمیه که مردم از آن به ” طرح نجات دریاچه اورمیه ” یاد می کنند با انتشار اسامی آنها ، فضایی از فشار افکار عمومی را در آستانه انتخابات اسفند سال ۹۰ مجلس برای ایشان به ارمغان آورده است. فشاری که می تواند برای برخی از نمایندگان ، به از دست دادن آرای قابل توجهی در حوزه انتخابیه اش ختم شود. از بین اسامی منتشر شده از طرف وبلاگ نیمچه روزنامه نگار تحت عنوان ” اسامی نمایندگان آذربایجانی مجلس ایران که طرح دو فوریتی نجات دریاچه اورمیه را امضا نکردند ” یک نام تضاد جالبی را به وجود آورد که با کامنت نماینده مورد نظر یا نماینده رسانه ای ایشان ، وجود حساسیت به این حوزه از مطالبات مردمی را از طرف آنهایی که در قوه مقننه تلاش می کنند ، نشان می دهد و آن: ” جلوگیری از دست دادن مقبولیت نزد افکار عمومی حوزه انتخابیه و موقعیت جغرافیایی سرزمینی بنام آذربایجان است. چیزی که می تواند در تاریخ ثبت شود “.

از میان اسامی که سایت خانه ملت به عنوان رای دهندگان به طرح دو فوریتی انتقال آب به دریاچه اورمیه اشاره کرده ، اسم فامیلی آقای ” انصاری ” است. شبیه آنچه که در اسامی رای نداده ها به این طرح منتشر شده است: ” جمشید انصاری “.

در دانشنامه ویکی پدیا جمشید انصاری با عکسی که می بینید چنین معرفی شده است:

جمشید انصاری متولد زنجان یکی از نمایندگان استان زنجان از حوزه انتخابیه زنجان و طارم در مجلس

 AnsariWiki

شورای اسلامی است. او توانست در هشتمین دوره انتخابات مجلس با شکست علی وقفچی در دور دوم انتخابات به مجلس راه بیابد. او در دوره دوم ۳۷٬۹۹۱ رای داشت و درصد آرایش ٪۵۵٫۶۰ بود.

سوابق

– فعال جنبش اسلامی دانشجویان و مبارزان علیه رژیم طاغوت و دارای دو بار سابقه بازداشت توسط ساواک

– فرار از خدمت سربازی در دوران انقلاب و پیوستن به فعالیت‌های انقلابی و همکاری در تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

– حضور در کردستان به منظور برخورد با تحرکات ضد انقلابی در مناطق کرد نشین

– استخدام در آموزش وپرورش زنجان و تدریس ریاضی و دبیری هیئت هفت نفره واگذاری زمین‌های جهاد کشاورزی و همکاری با نهادهای انقلاب اسلامی زنجان از جمله سپاه پاسداران، نیروی مقاومت بسیج و جهاد سازندگی

– حضور در جبهه‌های جنگ تحمیلی

– اتمام دوره کارشناسی ارشد با گرایش مدیریت مالی

– مدیر کل اموزش و پرورش آذربایجان غربی

– مدیر کل امور مدارس شاهد و نمونه وزارت آموزش و پرورش

– معاون برنامه ریزی استانداری زنجان

– معاون بنیاد شهید انقلاب اسلامی

– معاون سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور

– استاندار آذر بایجان غربی

– عضو ستاد برنامه ریزی امور فرهنگی فرزندان شاهد

– عضو هیئت مدیره سازمان اقتصادی کوثر

– عضو شورای عالی اداری کشور به عنوان صاحب نظر به انتخاب رئیس جمهور وقت حجه الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی

– عضویت در سه شورا از ۷ شورای تدوین برنامه سوم توسعه و دبیر شورای اصلاح ساختار کشور

– عضو شورای تامین غرب کشور

– مدیر عامل بنیاد آزادی رشد و آبادانی کشور (بنیاد باران) بعد از بازنشستگی و اتمام مسئولیت‌های اجرایی

حتما پیگیری مردم و تشکل های مدنی در الزام مجلس به اولویت دادن به این طرح مهم موثر خواهد بود.

– در ایران شباهت نامی زیاد است. می توانید بگویید چند نفر انصاری با توجه به اینکه نام کوچک ایشان در طرح نجات دریاچه اورمیه  به عنوان رای دهندگان قید نشده است در مجلس فعلی وجود دارد.

در مجلش هشتم تنها یک نماینده با نام فامیلی ” انصاری “ هست که آن هم بنده هستم ، جمشید انصاری ، نماینده مردم زنجان و طارم ، که البته با توجه به اینکه نام من در سایت خانه ملت و نیز ذیل طرح چاپ شده به عنوان یکی از امضاء کنندگان درج شده است به نظر می رسد شما باید در خصوص منبعی که مرا به عنوان یکی از نمایندگانی که طرح را امضاء نکرده اند ، نام برده است بررسی بیشتری انجام دهید.

– کامنت شما با این مضمون در وبلاگ: با سلام و تشکر از حساسیت جنابعالی به وضعیت وخیم دریاچه اورمیه توضیح این مطلب را لازم می دانم که اطلاعاتی که در خصوص نمایندگانی که طرح دو فوریتی مورد نظر را امضا نکرده اند در سایت آورده اید درست نمی باشد. به عنوان مثال من جزو امضاکنندگان طرح هستم ولی به اشتباه نام مرا هم در لیست خود آورده اید و البته تا آنجا که اطلاع دارم تعدادی از همین همکاران هم جزو امضاکنندگان طرح هستند که اگر لازم دانستید می توانید با مکاتبه از طریق ایمیل بنده اسامی همه امضا کنندگان را دریافت نمایید.  نشانگر این است که نوعی رصد رسانه ای در دنیای مجازی توسط شما یا همراهانتان انجام می شود. انعکاس خبری که در آن به عنوان کسی که به طرح انتقال آب به دریاچه ارومیه رای نداده است چه احساس و تاملی در شما ایجاد کرد؟

– البته من از طریق رصد رسانه ای در جریان موضوع قرار نگرفتم بلکه همان طور که شما هم اشاره کرده اید من مدت زیادی در استان آذربایجان غربی در مسئولیت های مخنلف خدمت کرده ام و مردم آن استان و دوستانی که آنجا دارم از دیدگاه ها و نظرات من در مورد مسائل آذربایجان و دریاچه ارومیه آگاهی دارند ، لذا بعد از درج نامم به عنوان مخالف طرح ، تماس هائی با من گرفتند و نوعا علاقمند بودند توضیحی در این خصوص بدهند که من ترجیح دادم خودم این توضیح را بدهم .

 

– شما قبلا استاندار آذربایجان غربی بودید. یعنی عالی ترین مقام استان. کسی که می توانست بهترین تاثیر گذاری از نظر مطرح کردن مشکل دریاچه ارومیه ، داشته باشد و تصمیم گیرندگان را متوجه خطر آن بکند. کارهایی که در آن زمان انجام دادید ولی به ثمر نرسید و یا با بی توجهی و کم اهمیتی مواجه شد کدام ها بود؟ و چه طیف و گروه هایی در مقابل آن ایستادگی و مانع تراشی می کردند؟

– من از سال ۱۳۸۰ تا مهرماه ۱۳۸۴ استاندار آذربایجان غربی بودم و به همین دلیل ارائه توضیحاتی را در خصوص مشکل ایجاد شده برای دریاچه و برنامه هایی که برای کاستن از مشکل پیش بینی شده بود ضروری می دانم. شروع مشکل دریاچه ارومیه در دوره جدید ، ابتدائا به سال های ۱۳۷۷- ۱۳۸۲ برمی گردد که ما چند سال با خشکسالی در منطقه مواجه بودیم. این وضعیت از یک سو ورودی آب دریاچه از طریق بارندگی مستقیم را کم کرد و از سوی دیگر میزان برداشت آب از سوی کشاورزان در حوزه آبریز دریاچه را افزایش و به تبع آن ورودی رودخانه های حوزه آبریز به دریاچه را کاهش داد. البته وضعیت بارندگی ها از سال ۱۳۸۲ بهبود یافت و بخشی از نگرانی ها در این مورد کم شد. ولی با بروز خشکسالی مجدد در ۵ سال اخیر و برخی بی تدبیری ها در عدم تخصیص حقابه دریاچه از رودخانه ها و سدهای احداثی و نیز عدم اهتمام به اجرای طرح های تامین و انتقال آب وضعیت را بحرانی کرد. بر اساس برآوردهای کارشناسی می بایست همه ساله یک میلیارد متر مکعب آب برای دریاچه تامین می شد که ۴۰۰ میلیون مترمکعب از محل سدهای احداثی در حوزه آبریز و ۶۰۰ میلیون مترمکعب از محل انتقال آب از حوزه رود زاب و سرشاخه های آن پیش بینی شده بود. طرح ” انتقال آب از حوزه زاب به حوزه های داخلی دریاچه ارومیه ” که با هدف احداث سه واحد پمپاژ از رود زاب و سرشاخه های آن و انتقال آب خروجی به عراق به رودخانه های داخلی تصویب شده بود از سال ۱۳۸۲ و به صورت طرح و اجرا شروع شد. ولی در سال های اخیر به دلیل فشارهای اجتماعی و پیگیری هایی که از سوی نمایندگان مجلس و مدیران محلی در خصوص تامین آب مورد نیاز کشاورزی و شرب وجود داشت طرح های احداث سدها مورد اهتمام بیشتر قرار گرفت و عملا طرح انتقال آب از زاب که حیات دریاچه بستگی زیادی به آن داشت مغفول واقع شد. ضمن اینکه با بروز و تداوم خشکسالی ها و اختصاص حقابه دریاچه به فعالیت های کشاورزی به دلیل کمبود آب زراعی ، سدهای احداثی نیز عملا نقش خود را در تنظیم ورودی آب دریاچه ایفا نکردند و در نتیجه وضعیت بحرانی کنونی ایجاد شد.

– مطالعات علمی در مورد دریاچه ارومیه چه می گوید؟ و شما یا گروه مطالعات دریاچه ارومیه در زمان استانداریتان به چه نتیجه رسید؟ نقش سدها در این میان چیست؟

– مطالعات در خصوص تامین آب دریاچه در شرایط بحرانی به همان برنامه ریزی منتج شده بود که در پاسخ سئوال قبلی گفتم و سدها هم با هدف تنظیم آب برای فعالیت های کشاورزی ، تامین آب شرب و تامین حقابه دریاچه احداث می شدند و اگر با خشکسالی مواجه نمی شدیم این احتمال وجود داشت که برداشت بیشتری از آب تنظیمی سدها برای کشاورزی بشود. ولی از یک طرف طرح انتقال آب زاب در این چند سال با کندی پیش رفت و از سوی دیگر آب تنظیمی سدها به درستی مدیریت نشد و به تعبیر عامیانه ” سر دریاچه بی کلاه ماند “

– حالا با این همه مطالعه و اطلاعات جامع و مفید در مورد دریاچه ارومیه ، چرا دریاچه به این مرحله از حیات خود رسید؟  بهتر بگویم: چرا گذاشتید و گذاشتند این وضع واقعا ناراحت کننده و خطرناک در محیط زیست آذربایجان به وجود بیاید که زندگی حداقل ۱۵ میلیون انسان را تهدید کند!

همان طور که گفتم هم درک درستی از مشکل احتمالی فراروی دریاچه وجود داشت و هم برنامه قابل اجرا پیش بینی شده بود و اگر طرح انتقال زاب همپای طرح های احداث سدها پیش می رفت قطعا مشکل قابل کنترل و یا حداقل قابل کاهش بود که باید مسئولان استانی و نمایندگان منطقه که در این سال ها حضور داشتند در خصوص دلایل تغییر جهت گیری و یا عدم اجرای طرح انتقال آب زاب پاسخگو باشند.

– جایگاه محیط زیست و حفظ آن در قانون اساسی مشخص و معلوم است. این یعنی اهمیت دادن به طبیعت و مواهب الهی. جایگاه احترام و اهمیت دادن به محیط زیست هنگام تصویب لایه ها و … در مجلس کنونی چقدر است و اهمیت دارد؟

– به موجب قوانین برنامه سوم ، چهارم  و پنجم توسعه کلیه طرح های بزرگ ( که طرح های سدسازی و تامین منابع آب هم از آن جمله اند ) باید پیوست زیست محیطی مصوب داشته باشند و اساسا قبل از تصویب پیوست زیست محیطی این طرح ها امکان شروع عملیات اجرایی نیست و علاوه بر طرح های یاد شده دریاچه ارومیه نیز طرح زیست محیطی مصوب دارد. ولی مشکل از جای دیگری است و آن اینکه مدیران ( ملی و استانی ) بیشتر دنبال پاسخ به مطالبات روزمره مردم اند و در این مطالبات حتما تامین آب مورد نیاز کشاورزی و شرب بیشتر مورد تقاضا است تا رعایت موازین ریست محیطی.

– در ابراز نظر مخالفان طرح ، نماینده بجنورد عنوان کرده یا مضون کلی آن این بوده است که : ” دریاچه خشک خواهد شد و تورک ها بروند جای دیگری زندگی کنند! “. آن موقع نمایندگان آذربایجان در مجلس و شما کجا بودید؟ یعنی من به عنوان فردی که نماینده ای به مجلس می فرستم انتظار دارم از شخصیت و حقوق شهروندی من به نحو احسن در بزرگترین مرکز قانونگذاری کشور حمایت شده و حداقل ترین ها رعایت و جلوی توهین ها گرفته شده و پاسخ در خوری داده شود. چرا این اتفاق نمی افتد؟

– من بنا ندارم بر اساس اطلاعات ناقص و احیانا نادرست در مورد اشخاص قضاوت کنم. ولی با توجه به اینکه صورت مذاکرات مجلس چاپ و منتشر می شود به شما توصیه می کنم برای آگاهی از سخنان و استدلال های ایشان و دیگر مخالفان به صورت مذاکرات مجلس مراجعه کنید و حتی آنها را منتشر کنید. من با دلایل مطرح شده از سوی مخالفان طرح موافق نبودم ولی دلیلی نمی بینم ( با هر هدفی ) به آنان نسبت نادرست داده شود. من در جلسه حضور داشتم و چنین تعبیری از ایشان نشنیدم و فکر می کنم مراجعه به صورت مذاکرات مجلس به عنوان مدرک مستند برای ایضاح موضوع کفایت کند.

در شرایط کنونی آذربایجان در ایران ، با انبوهی از مطالبات ملی روبرو هستیم که با به وجود آمدن برخی از روزنه ها برای ابراز آن نظیر آنچه که توسط هواداران در بازی های تیم تیراختور در استادیوم سهند حتی در ورزشگاه آزادی عنوان می شود ، خود را نشان می دهد. مثلا حق تحصیل به زبان مادری ، تبعیض های فرهنگی و رسانه ای ، سرمایه گذاری و مورد توجه قرار نگرفتن و … که حتی با نگاه های امنیتی گره خورده و برخوردهایی را به وجود می آورد که تضییع کننده اصول قانون اساسی و حقوق شهروندی است. شما به عنوان کسی که سهمی در قدرت دارید و می توانید در تصمیمات نقش ایفا کنید ، چرا چاره ای به این مطالبات و خواسته ها نمی اندیشید و راهی پیدا نمی کنید؟ و یا کلا به راهکاری اندیشیده نمی شود؟  مشکلات ، موانع فکری و اندیشه ای در کجا قرار دارد؟

– البته در خصوص اینکه مطالبات مردم آذربایجان چیست؟ و الویت مطالبات آنان کدام است؟ ما نیازمند بحث جدی تری هستیم تا به یک اتفاق نظر برسیم ( که این خود فرصت و مجال دیگری می طلبد ) ولی در این مسئله با شما هم نظر هستم که نگاه و رویکرد امنیتی به مطالبات قانونی مردم که ریشه در حقوق اساسی و قانون و حقوق شهروندی آنان دارد درست نیست و متاسفانه دلیل و ریشه بسیاری از مسائل و مشکلات کشور در همین نگاه و رویکرد امنیتی است که هر منتقد و مخالف رفتارها و رویه های دولت و حکومت را به چشم برانداز می بیند و از آن بدتر ، خود را مجاز به هرنوع رفتار خلاف قانون با منتقدان و مطالبه کنندگان حقوق قانونی می داند. ولی در مورد قسمت آخر سئوال ، به نظرم تلقی و درک شما از مجلس ، سهم اقلیت مجلس در قدرت و یا اساسا سهم و نقش نمایندگان در تصمیم گیری ها با آنچه ما در عمل می بینیم و لمس می کنیم متفاوت است. بحث در این مورد هم فرصت و مجال مناسب خود را می طلبد!!

– سوالی که در دنیای مجازی بین نسل کنونی مطرح است و من در برخی موارد با آن روبرو شدم این است که پرسیده می شود: ” چرا طرح فوریت حجاب و عفاف ، چیزی که در باور و اعتقاد مردم وجود دارد ، با قاطعیت و در شور اول در مجلس تصویب می شود ولی فوریت نجات دریاچه ارومیه که به حیات و تمدن ۱۵ میلیون انسان  مربوط می شود رای نمی آورد! “. مشکل کار کجاست؟ نوع نگاه ها یا نوع طرح ها؟

– تا آنجا که من به خاطر دارم طرح یا لایحه ای با عنوان ” حجاب و عفاف ” در مجلس مطرح نشده است ولی اگر منظور شما طرح هایی از این دست باشد حرف درستی است. به نظر من ، اکثریت حاکم بر مجلس که بیش از سه چهارم کرسی ها را اشغال کرده است بیشتر از آنکه دنبال پرداختن به مشکلات مردم و حل آنها باشد به دنبال راضی کردن نهاد و ساختار قدرت است و در چنین رویکردی بسیاری از خواسته های دولت و متولیان امور اولویت پیدا می کند بدون اینکه نسبتی با اولویت های مورد نظر مردم داشته باشد. ولی در مورد رای نیاوردن طرح دوفوریتی مربوط به دریاچه ارومیه بیشتر اشکال از نوع طرح بود تا نوع نگاه! به نظر من ۳ عامل موجب شد دو فوریت این  طرح رای لازم را کسب نکند:  

۱- منابع پیش بینی شده برای طرح از ردیفی بود که خیلی از استان ها از آن ردیف سهم داشتند و طبیعی بود که نمایندگان مناطق با انتقال بودجه شهرستان های خود مخالف باشند. 

۲- مناسب تر بود تا این طرح به صورت یک فوریتی مطرح می شد. طرح های دو فوریتی هم دو سوم رای نمایندگان را لازم دارد و هم چون در کمسیون تخصصی مورد بررسی قرار نمی گیرد کمتر مورد موافقت قرار می گیرد. 

۳- باید در خصوص طرح ، کار توجیهی و زمینه سازی لازم صورت می گرفت و برای مثال باید از نمایندگان موثر مجلس و نیز دیگر مناطق درخواست می شد از فوریت طرح دفاع کنند. ولی اصرار نمایندگان ارومیه به اینکه هر سه در دفاع از طرح صحبت کنند ( و این همان چیزی است که من آن را رویکرد تبلیغاتی می دانم ) طرح را از سطح یک مسئله مهم ملی به حد یک مسئله منطقه ای تقلیل داد.

– با این اوصاف بالاخره سرنوشت دریاچه ارومیه چگونه رقم خواهد خورد؟ … آیا باید به فکر مهاجرت باشیم؟ … فکر نمی کنید این مهاجرت و حرکت عظیم برای جابه جایی تبعاتی نظیر شروع جنگ های قومی را در ایران رقم بزند؟

– البته رد فوریت طرح به معنی رد طرح نیست و قطعا امضاء کنندگان طرح پیگیری خواهند کرد تا سریعا کمسیون تخصصی گزارش خود را در صحن علنی مطرح نماید و حتما پیگیری مردم و تشکل های مدنی در الزام مجلس به اولویت دادن به این طرح مهم موثر خواهد بود. من مطمئنم که مجلس در خصوص پیش بینی اعتبار لازم برای طرح انتقال آب زاب اهتمام لازم را خواهد داشت و ما نیز پیگیری آن را وظیفه خود می دانیم و امیدوارم که دولت نیز در لایحه تقدیمی بودجه به این مهم توجه نماید.

– اخیرا شاهد بودیم که مردم ارومیه و تبریز به نیابت از طرف ملت آذربایجان به خاطر تصویب نشدن طرح دو فوریتی نجات دریاچه ارومیه به تظاهرات اعتراضی طبق آنچه که در قانون اساسی مطرح است دست زدند. نمایندگان آذربایجانی مجلس چه کاری کردند؟ آیا به این اعتراض ها که نماینده همان ملت در مجلس ایران هستند پیوستند یا نه؟ و چرا؟

– فکر می کنم عملکرد و رفتار نمایندگان آذربایجان در این مورد مشخص بود و اگر اقدام خاصی هم بود در رسانه ها و سایت ها منعکس شده است. در مورد چرایی و دلایل سکوت و یا اقدام آنان نیز من نمی توانم اظهار نظر کنم و باید از خودشان سوال کنید.

– خبری منتشر شده که شما گفتید: ” اگر نمی خواهید دریاچه خشک شود ، به تبریزی ها بگویید آب کم مصرف کنند!” … منظورتان از این حرف چه بود؟  یعنی عامل خشک شدن دریاچه تبریزی ها هستند نه سدها؟ …

– بنظر می رسد بازار شایعات در این مورد ( آن هم از نوع ناقص آن ) در تبریز داغ است!! ولی از شوخی گذشته ، یکی از طرح هایی که در حوزه دریاچه ارومیه در دوره مسئولیت من اجرا شد و در سال ۱۳۸۴ به بهره برداری رسید و طرح خوب و مهمی هم بود طرح ” افزایش ارتفاع سد بوکان ” با هدف تامین آب شرب تبریز بود که گنجایش سد بوکان را ۳۰۰میلیون متر مکعب افزایش می داد ( یعنی عملا ورودی آب دریاچه را ۳۰۰ میلیون مترمکعب کاهش می داد ). من مخالف پیشنهاد انتقال آب از ارس به دریاچه هستم و دلیل آن هم این است که ارس یک رود مشترک مرزی است و ما حقابه معینی از آب آن داریم که اگر بتوانیم تمام آن را هم برداشت کنیم ( که الان بسیار کمتر از حق خود برداشت می کنیم ) تازه می توانیم مشکلات کشاورزان جنوب ارس را در استان های آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل برطرف کنیم و عملا آبی برای انتقال به دریاچه نداریم. از این رو وقتی در مقابل اصرار غیر کارشناسی یکی از نمایندگان تبریز در این مورد قرار گرفتم گفتم بسیار خوب ، شما به جای این کار آب ارس را به تبریز منتقل کنید و اجازه دهید آب انتقالی از سد بوکان از طریق زرینه رود وارد دریاچه شده و بخشی از مشکل دریاچه را حل کند. البته فراموش نکنیم که حل مشکل دریاچه علاوه بر بودجه نیازمند آب است و این آب غیر از حوزه آبریز دریاچه از جای دیگری قابل تامین نیست و اگر قرار شد برای تامین حقابه دریاچه از محل سدهای احداثی الگوی مصرف موجود را تغییر دهیم حتما باید این کار را انجام دهیم ولو به قیمت کاهش مصرف و تخصیص آب از هر یک از سدها باشد. این امر اصلا شوخی بردار نیست.

– و نیز شنیده شده در امضای طوماری توسط مردم در یک مجلس افطاری در ارومیه شما مانع این کار شدید. علت چه بود؟

– به نظر می رسد شما بر خلاف آنچه در مقدمه آورده اید حداقل اطلاعات خوبی در مورد من دریافت می کنید ( ولو ناقص و یا نادرست! ) ولی فکر می کنم منظور راویان این موضوع زنجان بوده نه ارومیه ، چرا که من بیش از پنج ماه است ارومیه نرفته ام. اما قصه زنجان این بود که جمعی از فعلان اصلاح طلب زنجان برای یک مراسم افطاری از بنده و دیگر نمایندگان اصلاح طلب استان نیز دعوت کرده بودند. در پایان جلسه و موقع خروج من از سالن سه نفر از دوستان به من مراجعه کردند و از برگزار کنندگان مراسم گلایه داشتند که به درخواست آنان جهت امضاء گرفتن از حاضران ذیل بیانیه ای برای دریاچه ارومیه پاسخ مثبت نداده اند و با آن مخالفت کرده اند . به آن دوستان گفتم که من هم مثل شما در این جلسه مهمان هستم و شما باید برگزار کنندگان را در مورد درخواست خود مجاب کنید و با توجه به اینکه در آن لحظه کاری هم نمی شد کرد ( تقریبا اکثر مدعوین رفته بودند ) اقدامی میسر نشد. احتمالا این دوستان از روی لطف تصور کرده اند که تصمیم برگزارکنندگان با نظر من یا دیگر دوستان نماینده بوده است در حالی که من موقع اتمام مراسم متوجه موضوع شدم.

– به عنوان عضوی از اصلاح طالبان ایران که هنوز سهمتان در قدرت محفوظ است. جایگاه آذربایجان نزد ذهن و اندیشه ایرانیت اصلاح طالبان کجاست؟ اصلا اصلاح طالبان تنوع ملی یا تنوع ملل در ایران را قبول دارند؟

– اصلاح طلبان در دوره ای که قدرت اجرایی را در اختیار داشتند در حد توان خود کوشیدند ضمن توجه به تامین حقوق اساسی اقوام مختلف ساکن در کشور زمینه طرح مطالبان مدنی در چارچوب قانون را فراهم نمایند و در حدی که مجال یافتند در این امر موفق بودند. هرچند ممکن است آنچه انجام شد در حد توقع نبود و بعدا استمرار نیافت! ولی همین که همان اقدامات و دستاوردها استمرار نیافت دلیل روشنی بر این واقعیت است که در جامعه استبداد زده ای مثل ایران همه باید بصورتی واقع بینانه از دستاوردهای ولو کوچک پاسداری کنند و با طرح مطالبات غیر قابل دست یافتن ، دستاوردهای اندک را از دست ندهند تا کم کم این دستاوردها نهادینه شده و به دستاوردهای بزرگ تر منتج شوند.

 

– با توجه به این نقشه! آیا قبول دارید ایران یعنی همان قسمت زرد رنگ

MapIran

– با عرض پوزش از شما ، خیر ، من تمام محدوده این نقشه را کشور ایران می دانم و صرفنظر از صحت و سقم اعداد و آمارهایی که در آن مندرج است ایران را محل همزیستی تاریخی تمامی اقوام ساکن در آن بویژه از دوره صفویه به این سو می دانم.

 

– و در آخر …

از فرصتی که برای صحبت در خصوص این مسئله مهم فراهم شد تشکر می کنم و امیدوارم اختلاف نظر من در بعضی موارد خاطر شما را مکدر نکرده باشد. موفق باشید.

 

– یاشا! … با تشکر از وقتی که بابت این مصاحبه اختصاص دادید.

  • Twitter
  • del.icio.us
  • Digg
  • Facebook
  • Technorati
  • Reddit
  • Yahoo Buzz
  • StumbleUpon


فرستادن دیدگاه